دوستت دارم







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





سلام.

 سلام

راستش را بخواهی یادم رفته است تعداد سلامهایی که کردم و تو جواب انها را ندادی.

یک روز از غم می نوشتم غمهایی که با ورود تو انهارا به فراموشی ابدیت سپردم و

وجودم را در وجود تو گره دادم و دست های تورا اعصایی کردم برای برخواستن خودم.

افسوس که به سال نکشیدوباز در غم ابدیت فرو رفتم

همیشه دیده و شنیده بودم که در تولد کیک و شیرینی می دهند و ان روز شادتر از هر

روز دیگری است ولی روز تولد من غمی به بزرگی نبودن تو همه پهنای دلم را فرا

می گیرد.و خود را در زیر خروارهای سنگ مذاب حس می کنم با زخمهای گشاده و

باز و با قلبی پر از درد ولی باز با هر دم نام زیبای تو را فریاد می زنم.

امروز روز تولد من است.منتظرهیچ کس وهیچ چیزی  جزصدای دلنشین تو نیستم و

نخواهم بود. می دانم که برای همیشه تنهایم گذاشتی ولی همواره به یاد تو خواهم بود

وتورا خواهم پرستید و به انتظارت خواهم مرد

امروز خودم را نزدیکتر از مرگ می بینم روز تنهایی روز سکوت روز بی تو بودن

کاش همه می رفتن و تو تنها برای همیشه به من باز می گشتی  هنوز

در فراق تو مانده ام الهام عزیزم دوستت دارم

 

سلام

در نگاهت معنی عشق را دیدم.قلبم صدایی کرد،دستم حرکت کرد.نا خداگاه قلم

را در دستهانم دیدم که دارد

می چرخدو می رقصد قلم به اختیار خود می چرخید و با هر بار چرخیدنش حرفی

و کلمه iای به معنی عشق هک می کرد. و متنی به نام متن عشق را می سرود

این عشق روزها و ماه ها را طی کردو خود را به سال رسانيد.واکنون اولین شمع

را برای اولین یکساله شدنش روشن کرده است. این شمع برای همه دوستا

ن عزیزم که در این مدت یک سال با همه بدی ها و کاستی ها،مرا تحمل کردند

روشن است و می سوزد برای روشنی را عشق دوستانم این روزها را بهانه کنم

برای همه دوستان گلم که در این مدت با نظرات دلنشین خود مرا تنها نگذاشتن

از همه متشکرم

وتو ای الــهــام عـزیــزم تو ای که با نفست عشق رادر نفسم گذاشتی وجسم و

روحت را به من هدیه کردی تا از فرق عشق بسوزم و با نور چشمانت راه عشق

را به من اموختی و سپاس گذارم از عشق ابدی تــــــــودوســـــــتـتــــــــــ دارمـــ


 

سلام

هنوز تنم بوی تن تورا می دهد بوی لحظه های که در اغوش هم بودیم و من

چه عاشقانه می بوسیدم لبهای سرخ توراهنوز دستانم لطافت تن تو را حس

می کند این طنین دلنشین صدای توست که به جسم بیمارم امید زیستن را

بخشیده است. این روزها عجیب دلتنگ دیدار تو هستم .هر روز در جاده های

بی انتهاو گرم وسوزناک جنوب می تازم ولی هرچه بیشتر می تازم راه رسیدن

به تو راپیدانخواهم کرد.این روزها حتی درنخلستانهای سوزناک به دنبال ردپاهای

تومی گردم بااینکه می دانم دراین نخلستانها قدم نگذاشته قلبم چون فواره های

اتش می سوزد از جدایی تو.تنم می لغزد از فکر کردن به لحظه های بی تو بودن

،چه سخت است نگریستن به انتهای جاده ها و ندیدن تو ای ،وراه رسیدن به تو

اینجا نیست.این لحظه دل سپردن من است در کنار تو تقدیم به تو که همه

وجودم از تو سراغ می گیرد دوستت  دارم


 

سلام


برسکوت بی پایان عشق نوشتم دوستت دارم. به گیسوان معطرت چنگ انداختم و نوشتم

 دوستت دارم.چشم به چشم تو دوختم و گفتم دوستت دارم.چه لبخندی نشست به لبهایت ....

با کمی مکث گفتی حالا من برم .تو رفتی و چشمانم را بر جاده های بی پایان به تو رسیدن

به انتظار گذاشتی هر روز بر سر قرارمان می ایم و برایت به یادگارنامه ای می نویسم ودر

زیر ان نامه با خط درشت می نویسم عزیزم چشم به راهتم تا که بیایی.نمی دانم که نه امدی

یا که امدی وچشم به نامه ام نه انداختی.

هنوز سراب این جاده ها نا امیدم نکرده از امدن تو. می دانم تو اخر یکی از این سرابها

می شوی در حقیقت من و من می نویسم برای تو وبه امید دیدن تو


سلام

انگار حرفهایمان هر روز باید تکرار شود تا که به یادمان بماندانگار تقدیر

مان نوشته شده به پای هم ولی دلم شکسته در راه توانگار لحظه

اشنایی ما همین دیروز بود که دست در دست هم گذاشتیم وعاشقانه لب درقلب

هم ونهادیم و قدیر را چه بازی هادادیم وقتی که خودمان خواستیم سرنوشتمان را

بسازیم.ولی افسوس دستهایم را رها کردی در کویرخشکیده.افسوس که قدمبر قلبم

گذاشتی وگذر کردی ازنگاه ماینک امروز امده است چرخ چرخید ورق برگشت

خورد،عشقمان سکوت کرد و اکنون تقدیر،مارابازیچه خودقرارداده است تورا در

ان سوی وما در سوی دیگرو فاصله رسیدن را هر روز دیرو دیر تر می کند.تورا

در اسمان می بینم و خودم را در زمین،بهتماشا نشسته ام فلک را،ای ستاره

من چشمکم زن تا تورا بیابم تقدیم به عشقی که به معشوقش نرسیده دوستت دارم



سلام

تقدیر امروز مرا بازیچه فرداه قرار داد بی انکه بدانم.

حس تنهایی ام امشب چون سنگ واره های مرگ بر سرم کوبیده می شود.تو

کجایی که حس نمی کنی تنهایی من را ای تقدیر بی پایان مرگ رهایم کن.این

زندگی دیگر برایم معنی زندگی نمی دهد.چون چیزی کم دارد که دیگر به من

باز نمی گردد. امیدم در مقابل نبودن تو به نا امیدی رسید.ای دیوارسنگی

نا امیدی با جسم بی جانم چه می خواهی کنی.

همه طلوع و غروب را دوست دارند .ولی من اوج خورشید را در وسط اسمان

دوست دارم چون در این ساعت حتی سایه ها ،هم از صاحبان انها دور نخواهند شد.

 این کوچه ها دیگر به بن بست رسیده اند من منتظر تو ام ای تقدیر مرگ

 دوستت دارم الهام حتی اگر به من به باورانی که دیگر مال من نیستی


 

سلام

مدتهاست که که دیگر بهم اجازه نمیدهی که از تو بنویسم ،مدتهاست که تنها انتظار من را

به پای تو زنده نگاه داشته است .مدتهاست که برای آمدنت التماس می کنم .تو کجا رفته ای

که دیگر بر قلب زخم خورده ام مرحم نمی گذاری.

این روز ها همه از رنگ رویم می پرسند این روزها همه از جای زخمهایی که در صورتم

بود والان نیست می پرسند ولی کجا میدانند که زخمی به بزرگی نبودن تو بر قلبم مانده است.

گذر روزها ،هفته ها وماه ها همه از نبودن تو خبر می دهندولی کیست که از حال من برای تو

خبر بیاورد .

هنوز هم به عشق توست که حک می کنم حرفهایم را بر صفحه سفید کاغذ ،هنوز هم برای تو

می نویسم برای چشمان زیبای تو برای نگاه پرمهرالهام عزیزم

نفرین به روزهای بی تو بودن

 

کاش می توانستم عاشقانه بسرایم چشمان پاک و زیبایت را

کاش این قلب زخم نداشت تا که می شد مرحمی برای قلب زیبای تو باشد

یادت هست که گفتی شانه هایم مال توست یادت هست که گفتی وقتی که

خواستی گریه کنی سر به روی شانه های من بگذار و اشکهایت را بر

روی سینه های من بریز.یادت هست که گفتی ممکنه برای مدتی از هم

خبر نداشته باشیم ولی هیچ وقت از هم جدا نمی شویم.

الان تو کجایی که سایه جدای تو بر سرم سنگینی می کند تو کجایی که

حرفهای دیروزت با همه تلخی امروزشان تکیه گاهی برای قلب زخم

خورده ام هست تو کجایی که وقتی دفتر عشق را باز می کنم گلویم

از درد می سوزد و نفسم از دوری نفس تو راه را گم می کند.

من این گونه آمدم ولی نمی خواهم به این سادگی از پیش تو بروم

من با یاد تو زنده ام و به یاد تو خواهم مرد

                                                     دوستت دارم

قلم بر قلب سفید كاغذ می گذارم و فشار میدهم تا بسرایم دو بیت چشمانت را تا بنگارم

 کلام دلنشین تو را  .

می خواهم از روزهای بنویسم که با همه شیرینی اش تلخ گذشت و آرزوی نبودنش را می کردم.

روزهایی که بی تو گذشت شمارش ثانیه هایش هم برایم دشوارو سخت بود.

  بهار آمد ولی با آمدنش تو را برای مدتی از من دور کرد دورتر از فردا و فرداهای دیگر ولی

هر چه بود تمام شد و من به امید روزهای خوش قبلی قدم در راه فردا می گذارم.

قدم از روزهای نبودنت تا روزهای بودن تو.

گاهی وقتها  دوریت این قدر برایم دشوار بود که به حد جون می رسیدم و اگه این یادگاری

 های تو نبود بی شک توان ایستگای را از دست میدادم .تصویر تورا در ذهنم پروش میدادم

 و به چهره زیبای تو می نگریستم.

قلبم را در دست می فشاردم و به روزهای که با تو بودم فکر می کردم و به خودم امید میدادم که 

 باز هم فردایی هست.

از یاد نمی برم این روزهای تلخ را روزهایی که تو را از من دور کرد  ولی خوشحالم که فردا

نزدیک است.

الهام عزیزم از حرفهایم دل گیر نشو من بی اراده می نویسم وقتی که دل به دیار تو می سپارم

چقدر ارام می شوم وقتی که به خودم می باورانم که باید تو را درک کنم و خوشحالم که

 این باور هست.

امید وارم 13بدر امسال بهتر از همیشه برایت باشد

                               دوستت دارم الهام عزیزم

دوباره سلام هایم را بر سپیدی کاغذ می نویسم .نمی دانم چرا دل گیرم شاید از دوری این چند

وقت  تو باشد.

شاید از بی پروایی آرزوهایی است که در سینه دارم.و شاید هم از قدمهایی است که میدوند

تا به تو برسند ولی همیشه در جا میزنند.

امسال هم گذشت ساده یا سخت

امسال هم چیزی از فاصله ما کم نشد وهنوز که هنوز است من در فراق تو می سوزم

نمی خواهم از خدا شاکی بشوم چون امسال بهترین سالی بود که تا حالا داشته ام

میدانم  چرا و می دانم تو هم خوب میدانی .

وجودت اینقدر به من نزدیک بود که من گرمای تنت را با تمام وجودم احساس کردم.

از کجا بگویم از کدامین روز که با تو بودم  من شیرینی لبهایت را با چی تفسیر کنم

که بتوان  تدایی گر تو باشد.

حرفهایم دارد به تکرا می رسد خندیدم به خودم که چرا این تکرارها برایم اینقدر

زیباست باز هم به رسم همیشه در مقابل نام تو زانو میزنم و دستهای گرم و لطیف تورا

در دست می گیرم و دیدگانم را با نور آنها روشن می کنم و به امید تو قدم در جاده میزارم

و می کوشم تا به تو برسم.

الهام عزیزم می دانم این مدت خیلی اذییتت کردم میدانم که نتوانستم آن کسی باشم که تو

می خواستی ولی با این حال به روی خودت نیاوردی و آغوش گرم خودت را به رویم باز

گذاشتی من تا آخر عمر نمی توانم جبران گرمحبتهای بی کران تو باشم

الهام عزیزم با همه گناهانم در مقابل خدا زانو میزنم و از او می خوام که همیشه تنت سالم

وخنده بر لبهایت باشد و سر بلند باشی وبا افتخارزندگی کنی.

الهام عزیزم درست است این عید از هم دور هستیم ولی باور کن ثانیه ای از قلبم بیرون

نمی روی

سال نو را بهت تبریک می گویم سال خوبی برایت آرزو می کنم

فقط برای تو الهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم دوستت دارم

 

 

نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم اسفند 1390ساعت 20:18 توسط سعید| 130 نظر

سلام

خدایا از کجا و از چی بنویسم که تفسیر کرده باشم همه چیزی که دیدم

وهمه چیزی که لمس کردم از کجای دیروز بگویم که وقتی تو می بینی

بهم نگویی تو ارزش این همه چیز را نداری.

من چه عاشقانه بوسیدم لبهای تورا من چه عاشقانه بوسیدم دستهای گرمت را

تقدیر فاصله ها مرا بهانه ای کرده برای نوشتن . نوشتن از چشمانی پرمهرو

زیبا من کجا قادرم که بسرایم شعر وجود تورا.

در چشمانم باران گرفت و در دلم طوفان به پا شد وقتی که لحظه دور شدن

از تو فرا رسید

رفتم به امید امروز امروزی که می آید و من باز به سمت تو خواهم آمد

رفتم اما چشمانم را در پیش تو جا گذاشتم تا لحظه های با تو بودن را برایم تعریف کند

ولی باز می ایم تا با نگاهت آرام کنی همه وجودم را.

الهام من روزهای با تو بودن چه زود تمام می شود وقتی که حجم پر مهرت

در کنار من است

خیلی حرفها دارم که برات بگویم ولی اشکهایم اجازه ندادن بگویم

من بی تو می میرم

دوستت دارم الهام عزیزم

 

تو در پشت کدام تصویری که اینگونه عاشقانه بغض کردیی ،و برایم تصویر باران

را در پشت شیشه نقاشی می کنی.

من چرا قدرت این را ندارم که بغض تو را بشکنم تا بجای گریه باران سرخی گل برگها

را بر گونه هایت حس کنی.

ای تصویر عاشقانه باران ببین این من هستم با عشقم که رهگذر جاده های  عشق تو شده ایم .

 این من هستم که عاشقانه قلبم را در دست گرفتم وعاشقانه آن را تقدیم به تو کرده ام

 ومی دانم که با وجو د تو نیازی به این قلب نیست.و با افتحار و به رسم همیشه می گویم که

دوستت دارم

حرفهایم در گلو می شکند ،قلبم به صدا در میاد وقتی نفسم در نفس تو به بازی کردن می پردازد.

 وجودت کلیدی هست  برای قفلهای پیش روی من.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط علی پوراکبر ورضا نصیر زاده در 15:39 | |